محل تبلیغات شما
.مصلح جهانى وموعود آسمانى

در این کتاب صحبت از شخصیتى والا است که از اولین وآخرین منحصر است وداراى ویژگیهائیست که خداوند او را به آن امتیاز داده است. آن آقائى که علاوه بر جهات ولایت تکوینى وخلافت الهى داراى سلطنت حق وحکومت مطلق بر کره خاک خواهد شد ودولتى جهانگیر تشکیل مى دهد که در آن جز صدق وراستى، صفا وصمیمیت، گذشت وفداکارى، دوستى واحسان وجود ندارد. شخصیتى والاگهر که همه آشوبها وفتنه ها، نیرنگها وخود خواهیها را محو مى فرماید وبعنوان مصلح جهانى از اول آفرینش بشر، موعود آسمانى بوده وهمه پیغمبران، امت خود را بمقدم شریفش مژده مى دادند.

2.منتقم حقیقى، دلخوشى ستمدیده ها

ستمدیده ها به این دلخوش بودند که بالاخره روزى منتقم حقیقى مى آید وداد ستمدیده ها را از ستمگران خواهد گرفت وبا انقلاب جهانى خود، مستضعفین را بر مستکبرین چیره خواهد کرد. متدینین هم که از بى دینى ها، فسق وفجورها رنج مى برند با یاد آورى زمان ظهورش بخود تسلى مى دهند وراستى چه مولود مسعودى است که یادش تسکین بخش آلام دردمندانست. در شخصیتش همین بس که در همه کتابهاى آسمانى به آمدنش مژده داده شده وخداوند دولتش را صالحین وارث زمین شمرده است وآن را مقدر حتمى خوانده است.

3.اهتمام فراوان درباره مهدى

سرورى عظیم الشان که از جدش خاتم الانبیاء (صلى الله علیه وآله وسلم) واز آباء عظامش صدها روایت در نام ولقب وکنیه وشکل واخلاق وخصوصیات زندگیش وغائب وظاهر شدنش رسیده است وچه اهتمام زیادى که به آن سرور داده اند وچه عظمتى دارد که این قدر درباره اش بحث فرموده اند. آرى هرگز نمى شود زمین از حجت خدا خالى باشد زیرا غرض از آفرینش، آشنا ساختن مردم به یکتاپرستى است. این همه دستگاه عظیم خلقت براى این است که افرادى پیدا شوند واز روى معرفت به یکتائى خداوند اقرار نمایند واز شوق محبتش او را بپرستند.

4.اوصیاى محمد نیز دوازده نفرند

راهنمائى مردمان به این وظیفه وکیفیت پرستش را حجت خدا عهده دار است، چگونه مى شود زمین خالى از حجت باشد وحال آن که حجت چنین وظیفه اى که زمین وآسمان بخاطر آن آفریده شده اند دارد. خداوند چنین مقدر فرموده که تعداد اوصیاى حضرت خاتم الانبیاء (صلى الله علیه وآله وسلم) همچون بعضى از انبیاء سلف دوازده نفر باشند وچون دین اسلام ابدى وتا قیام قیامت پایدار(1) وپس از آن هرگز دینى نخواهد آمد، لذا راهنمائى که باید مردمان را رو بخدا بکشاند این طور مقدر فرموده که عمرش طولانى وبه طرز ویژه اى زندگى نماید.

5.همچون آفتاب، تشبیه جالب وجامع

اینجا است که این سئوال پیش مى آید پس فائده امام غائب چیست؟ همان طور که جابر از پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) پرسید وپاسخى که شنید او را ساکت کرد که همچون آفتاب از پس ابر. وراستى چه تشبیه جامع وجالبى، مگر منافع آفتاب به تابش مستقیم بر روى کره خاک منحصر مى شود؟

6.تابش از پس ابر نیز فایده ویژه دارد

به طورى که حساب کرده اند مقدار انرژى که از آفتاب به منظومه اش که زمین ما یکى از آنهاست مى رسد دو میلیاردم انرژى است که از آفتاب صادر مى شود. حال اگر بر بخشى از کره خاک نورش مستقیما نتابید بلکه از پس ابر نور افشانى کرد، از هزاران خاصیت وفایده دیگرش نمى توان چشم پوشید حتى همین تابش از پس آفتاب نیز منافعى در بر دارد که در تابش مستقیم نیست. به برکت همین غیبت وجود شریفش، به این معنى که مردمان او را نمى شناسند چه بهره ها که به آنها مى رسد.

7.اعتقادى فراتر از حس

ایمان به غیب که نهایت ارزش را دارد براى آنان که اهل ایمانند حاصل مى شود چقدر باور داشتن بدون دیدن ارزشمندتر است وراستى اسباب امتحان براى مدعیان ایمانست. آنان که اعتقادشان از حس، دیده وگوش، فراتر نمى رود ضعف استعدادشان آشکار. گردد وآنان که عقلشان فراتر از حس شان است نیز معلوم گردند. آیا برکتى از این بهتر که معتقدین به قرآن که باورشان است اعمالشان را گواهى چون امام عصر (علیه السلام) است از ارتکاب معصیت چشم مى پوشند وبه اعمال شایسته روى مى آورند.

منفعتى از این پر بارتر که با توجه به علم وقدرتش که رشته اى از علم وقدرت حق است در شدائد ومشکلات به او متوسل مى شوند ورفع شدت وسختیشان را از خداوند به واسطه او مى خواهند وتمنایشان را از او مسئلت مى نمایند.

8.جاذبه ولایت براى حفظ موجودات

اصلا وجود آفتاب براى حفظ منظومه اش لازم است اگر آفتاب نباشد، کجا زمین ومریخ ومشترى، زهره وزحل، عطارد ونپتون وشاید بعضى کرات دیگر واقمارشان برقرارند؟ اگر آفتاب وجود مبارک مهدى (علیه السلام) نباشد، کى این نفوس بشر وانواع موجودات در کره ارض مى توانند باشند در حالى که جاذبه ولایتش آنها را نگهداشته است. چه رحمتها که به برکتش نازل وچه زحمتها که از تصدق وجود مبارکش برداشته مى شود. وراستى هر چه بیشتر در تشبیه جدش پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) فرو مى رویم، به حقایقى گسترده تر آشنا مى شویم واین تعبیر را از جمله جوامع الکلم آن حضرت مى توان بشمار آورد که در لفظ اندک معانى بسیارى که از مبدء وحى سرچشمه گرفته است گنجانیده است. اینها مطالبى است که صفحاتى چند از این کتاب را شامل مى شود.

9.آنچه خوبان همه دارند تو تنها دارى

در بخش دیگرى از این کتاب روایتى از حضرت سجاد (علیه السلام) مورد بحث قرار مى گیرد که براى حضرت مهدى (علیه السلام) سنتهائى از انبیاى گذشته ذکر مى فرماید. از آن جمله در طول عمر، با حضرت نوح تشبیه مى شود که عمرى دو هزار ساله داشت وبه مناسبت اهمیت مطلب ودفع پاره اى از شبهات واشکالاتى که کم وبیش مطرح مى شود این بحث را مشروحا مطرح مى نماید.

10.طول عمر مهدى در جنب قدرت حق

از اصحاب کهف وزنده ماندنشان بنص قرآن مجید بمدت سیصد ونه سال وسپس باقى ماندنشان بحسب روایات تایید مى آورد. از داستان عزیر ویکصد سال مردنش وزنده شدن الاغش وتازه ماندن انگورش در ظرف یکصد سال حسب قرآن مجید براى جوان ماندن حضرت مهدى (علیه السلام) شاهد مى آورد. از جسدهاى مومیائى شده فراعنه وتازه ماندنش بخاطر دانشى که از خواص موجودات پیدا کرده استفاده مى نماید که خداوند آفریننده بشر وموجودات که همین دانش بشر نیز از او است بهر چیزى دانا وتواناست وهیچ چیزى در جنب قدرتش مشکل نیست.

11.تولدش ابراهیم وار وغیبتش همچون موسى

سپس پنهان ماندن ولادتش را همچون تولد حضرت ابراهیم خلیل الرحمن مى داند که نمرود، طاغوت زمان خواست از پیدا شدنش پیشگیرى کند ونتوانست ودر غارى رشد کرد وعاقبت بتها را شکست وطاغوت را درهم کوبید. غائب شدند از انظار را بقضایاى حضرت موسى (علیه السلام) تشبیه مى کند که غیبت هاى متعدد کوتاه وطویل داشت وبطور کلى از غیبت هر پیغمبرى یاد مى کند که شیخ صدوق در کتاب غیبت خودش که به اشاره آن حضرت نوشته است یاد آور شده است.

12.یوسف ناشناخته وعیسى مورد اختلاف

ناشناخته ماندنش را در میان مردم به یوسف تشبیه مى کند مى دانیم که یوسف صدیق سالیان متمادى در میان مردم مصر ومدتى نیز با برادرانش بود با آنها آمیزش وگفتگو داشت او را مى دیدند وبا او سخن مى گفتند اما او را نمى شناختند. حضرت مهدى (علیه السلام) نیز این سنت را از یوسف دارد ومرویست پس از ظهور آن حضرت مردم مى گویند شگفت این همان آقائى است که در میان ما بود با او نشست وبرخاست مى کردیم ومى گفتیم ومى شنیدیم ولى او را نمى شناختیم. وهمچون عیسى که مردم در سرنوشتش مختلف شدند گروهى او را به دار زده پنداشتند وبرخى معتقد به زنده بودنش شدند درباره آن بزرگوار نیز مردمان به اختلاف افتادند وجز آنان که خداوند دلهایشان را به ایمان امتحان فرموده باشد وبر آنها منت گذاشته ونعمتشان داده باشد بر اعتقادش ثابت نمى مانند. براى شاهد مطلب مواردى نیز نقل مى نماید از آن جمله کافرانى که مى خواستند پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) را بکشند او را ندیدند ودر زمانى نه چندان دور که وهابیه به کربلا مى ریزند وسید بزرگوار صاحب تفسیر کبیر را مى خواهند قطعه قطعه کنند او را نمى بینند.

13.نوابى که به حق سزاوار نیابت بودند

در بیشتر روایات مربوط به آن بزرگوار از دو غیبت کوچک وبزرگ آن حضرت سخن مى رود. در مدت هفتاد وچهار سال غیبت صغرى، چهار نفر از بهترین افراد وموثق ترین شیعیان فرامین آن سرور را به دوستدارانش مى رساندند ودرخواستهاى آنان را به سمع مبارکش عرض مى داشتند. این شخصیت ها عبارتند از جناب عثمان بن سعید ومحمد بن عثمان وحسین بن روح ومحمد بن على سمرى که هر کدام داراى کرامات وفضائل بسیارى مى باشند که بحق شایسته نیابت از آن وجود گرامى بودند.(2)

14.دکان شیادها باید بسته شود

طبق آخرین نامه حضرت مهدى (علیه السلام) به نایب چهارمش، نایب خاص وسفارت از طرف حضرتش براى همیشه منتفى شده وبه اصطلاح غیبت کبرى که شروع شد دیگر کسى آن حضرت را بعنوان نمایندگى وابلاغ دستوراتش به دیگران نمى بیند. مخصوصا در این موضوع، شهید بزرگوار آیت الله دستغیب تاکید فراوانى مى فرماید مبادا افراد ساده لوح فریب شیادها را بخورند وباید راه مذهب سازى ودکان باز کردن بسته شود. خواب نامه هائى که یک کاه ارزش ندارد موجب این نشود که براى آریا مهرها کشف وکرامت درست شود وبه نام امام زمان (علیه السلام) اسلام را بکوبند.

15.منکر رؤیت امام زمان نیستیم

البته بهیچ وجه منکر رویت حضرت صاحب الامر (علیه السلام) نیستیم ونمى گوئیم هیچ کس خدمت امام (علیه السلام) نمى رسد یا آقا را هم اگر دید نمى شناسد بلکه ممکن است ورا ببینند وبشناسند وبا او سخن بگویند واز ایشان استفاده نمایند همان طور که دیده وشنیده وگفته واستفاده ها کرده اند وخود همین افرادى که خدمت حضرت رسیده وگواهى داده اند واز صالحین روزگار نیز مى باشند یکى از دلیلهاى محکم بر وجود آن سرور عزیز است. آن چه مورد نظر وتاکید است، دعوى ملاقات بعنوان سفارت ونیابت وتبلیغ دستور به شیعیان است که طبق نص توقیع مبارک آن حضرت این موضوع منتفى است ومدعیش دروغگو ومفترى است. مدعیان دروغین نیز بسیار وجاه طلبان وشهرت پرستان که همیشه بوده اند از این موقعیت سوء استفاده ها کرده واحیانا خواهند کرد. خود مردم باید هشیار باشند وبه گزافه گوئیهایشان گوش ندهند.

16.کتابهاى حدیث ورجال در زمان غیبت

در زمان غیبت کبرى از نظر وظائف شرعى وتکلیف حرام وحلال چیزى فرو گذار نشده است. اولا مدارک احکام که از طرف اهل بیت (علیهم السلام) به یادگار گذاشته شده در ظرف چندین قرن بحث وتحقیق کافى درباره اش انجام گرفته است. روایات صحیح از سقیم، جدا واحادیث قوى از ضعیف ممتاز شده است راویان خوب از دروغگویان تشخیص داده شده وبا نوشتن کتاب رجال قدمى شایسته در این زمینه برداشته شده است. لذا از جهت مدارک فقهى رفع نیاز جامعه واتمام حجت به آنها شده است.

17.متخصص در هر علم باید اظهار نظر کند

چیزى که مهم است این است که هر کس نباید بخود این حق را بدهد که از متن روایات استفاده فقهى نماید. آیا هر یک از ما که به علم طب وارد نیستیم بخود اجازه نسخه نویسى وطبابت مى دهیم؟ هر چند بتوانیم نام بعضى از بیماریها وداروى آن را بخوانیم وچیزى هم سر در بیاوریم. علم دین ورشته فقه از این قاعده مستثنى نیست وهر کس نباید بخود این حق را بدهد که هر چه در کتابهاى اصولى دید فورا به فهم ناقص خودش مطلب را پیاده نماید بلکه براى غیر متخصصین رجوع به متخصصین واجب است.

.نیابت عام به فقهاى عدول

چون برداشت هر کس از مدارک نمى تواند راهنمایشان باشد لذا به فقهاء عظام مردم را حواله داده اند آنها که متخصص این فن مى باشند وعمرى را در راه فهم اخبار آل محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) گذرانیده اند. باز هم نظر ژرف وعاقبت نگرى اهل بیت وحى وعصمت را در این حواله دادن مى نگریم، مبادا گرگهائى به لباس چوپان در آیند وبا مارک فقاهت مردم را به دنیاپرستى وریاست طلبى وشهرت خواهى وخلاصه شرک حقیقى سوق دهند به جاى اینکه مردم را از خدا ترس ومؤمن ومودب به اخلاق اسلامى بار بیاورند، آنان را خود خواه وپول دوست تربیت کنند لذا شرائط ویژه اى براى آن عالم ذکر فرموده اند. از آن فقیهى باید پیروى کرد که به تمام معنى وارسته باشد، خود نگهدار ودیندار، مخالف هواى نفس وپیرو امر مولایش باشد، اصلا تقلید از عالم بدون تقوى به این معنى ذکر شده جایز نیست تا چه رسد به این که صحیح باشد ودر این کتاب مى خوانیم که زیان عالم هوى پرست از لشکر یزید که آن جنایت را در کربلا مرتکب شد براى اجتماع اسلامى بیشتر است. لذا نهایت تقوى را در فتوى شرط مى داند واز قول حضرت صادق (علیه السلام) در تعریف از صفوان مى گوید که او ریاست طلب نیست.

19.رواج فساد در آخر امان

در بخش دیگر این کتاب از بعضى از علائم آخر امان که در هنگام غیبت کبرى واقع مى شود خبر مى دهد، از رواج فحشاء وفساد در زمین، از میگسارى آشکار وربا خوارى رسمى نقل مى کند، مطالبى که براى پیشینیان از عجائب وباور نکردنى بوده است اما براى کسانى که در این دوره زندگى مى کنند، امرى عادى بشمار مى رود.

20.نشانه هاى ظهور ونزدیکى آن

درباره نشانه هاى آخر امان در جاهاى متعدد این کتاب ودر هر جائى بخشى از آن نقل مى شود بطورى که تکرارى نیست ومطلب تازه ئى یاد آورى مى گردد. از قضایائى که قبل از ظهور آن حضرت واقع مى شود که آن را به دو نوع تقسیم نموده اند علائم حتمى وغیر حتمى بحث مى کند. از انقراض بنى عباس به عنوان یک مژده براى شیعیانى که منتظر دولت حق بوده اند خبر مى دهد. نشانه هاى حتمى ظهور آن حضرت را صیحه هاى آسمانى وخروج دجال وسفیانى وخسف بیداء وقتل نفس زکیه بین رکن ومقام وخروج سید حسنى را مقارن با ظهور آن حضرت شرح مى دهد ومخصوصا یاد آور مى شود که هیچ یک از علائم حتمى قریب الوقوع به زمان ظهور آن بزرگوار واقع نشده است هر چند از نشانه هاى غیر حتمى تعداد قابل ملاحظه اى تحقق یافته است.

21.مواریث انبیاء وتکرار تاریخ

از نکته هاى جالب که در این کتاب شریف به چشم مى خورد تذکر به این دو مطلب براى شناسائى بیشتر مقام مهدى (علیه السلام) است یکى آن که مواریث انبیاء وائمه هدى نزد آن حضرت مى باشد عصاى موسى که آن همه معجزات از آن آشکار مى شد هم اکنون با آن حضرت است ومروى است که در زمان ظهورش آن را به سنگى مى زند ونان وآب همراهانش را به اعجاز تامین مى فرماید. عمامه محمد (صلى الله علیه وآله وسلم) وذوالفقار على (علیه السلام) زره داود از جمله مواریث انبیاء واولیاء است که نزد آن بزرگوار مى باشد. نکته دوم تکرار تاریخ صدر اسلام در زمان آن حضرت مى باشد همان طور که یزید پلید لشکریانى به مدینه ومکه فرستاد مدینه را غارت وقتل عام کرد ودر صدد خراب کردن کعبه بر آمد نواده اش سفیانى نیز در زمان قریب به ظهور آن حضرت چنین جنایاتى را مرتکب مى شود. از طرف دیگر همان طور که از لشکریان جدش حضرت امیر المؤمنین عده اى بعنوان خوارج شورش کردند وجز اندکى بسزاى جنایتشان رسیدند گروهى از لشکریان سید حسنى که در حدود چهر هزار نفر به عدد خوارج نهروان هستند بر حضرت مهدى (علیه السلام) خروج مى کنند وبه دست آن حضرت به هلاکت مى رسند وراستى تاریخ تکرار مى شود.

22.مجهول بودن وقت ظهور وانتظار فرج

از نکات جالب دیگر که در این کتاب شریف جلب توجه مى کند مجهول بودن وقت ظهور آن حضرت است که احدى از وقت دقیق آن اطلاع ندارد. مطابق بعضى از روایات بر خود آن حضرت نیز وقت آن معلوم نیست واز علوم ویژه خداوندى شمرده شده است وچه جالب در این کتاب عتش را احتمال داده است. انتظار فرج از بزرگترین عبادات است که شخص همیشه ودر هر حال دل به لطف خدا ببندد وبه رحمت وفرجش امیدوار باشد. این عبادت بزرگ نیز براى حضرت صاحب الامر (علیه السلام) مى باشد که منتظر فرج الهى به ظهور خودش باشد.

23.جریانات پیش از ظهور حضرت

در بخشهائى از این کتاب از وقوع فجایعى پیش از قیام مهدى (علیه السلام) خبر مى دهد از خروج سفیانى وجنایاتى که در شامات وعراق وحجاز مرتکب مى شود از قتل وغارت وحشتناک شیعیان وفسادى که در این منطقه حکمفرما مى شود خبر مى دهد.

از دجال، این ساحر شوم که جز مؤمنین ثابت قدم دیگران در دام سحرش اسیر مى شوند ونغمه هاى شیطانیش یاد مى کند. از خسف بیداء به زمین فرو رفتن لشکر سفیانى در سرزمین بیداء ما بین مکه ومدینه وخصوصیات آن را شرح مى دهد. از قیام سید حسنى از قزوین وپیشرفت کارش در راه اصلاح ومسلط شدنش بر بسیارى از بلاد وتسلیم حضرت مهدى (علیه السلام) شدنش خبر مى دهد. از گنج طالقان وافراد زنده اى که با سید حسنى وسپس با حضرت مهدى (علیه السلام) هستند واز سیصد وسیزده نفر افراد نخستین که خود را به آن وجود مبارک مى رسانند وبعدد اصحاب پیغمبر (صلى الله علیه وآله وسلم) در جنگ بدر مى باشند صحبت مى کند. از فساد بسیار وکشتار فوق العاده اى که از آن به موت احمر تعبیر مى شود وذهاب ثلثین یعنى دو سوم افراد بشر از بین مى روند واحتمالا جنگ سوم جهانى با اسلحه هاى مخرب روز، خبر مى دهد.

24.معجزات وتشرف خدمت مهدى

از معجزات حضرت مهدى (علیه السلام) در ضمن داستان شیرین ابو راجح حمامى وهمچنین اسماعیل هرقلى که در کتابهاى معتبر نقل شده است بحث مى کند وبا عنوان کردن این قبیل داستانها معجزات آن حضرت را در ضمن حلاوت داستان با بیانى جذاب مى رساند که شنونده وخواننده را نه تنها ملال نمى گیرد بلکه با شوق بیشتر آن را مى شنود ومى خواند ودوستى آن حضرت در دلش شکوفاتر مى شود. از شوق پسر مهزیار اهوازى به زیارتش که بیست سفر حج به این قصد مى رود وعاقبت به هدف مى رسد، شیرین سخن مى گوید. از حدیث شیرین ولادت آن حضرت وداستان مادرش نرجس خاتون صحبت مى کند واز پاسخ دادن به هفتاد مسئله در کودکى در زمان پدرش خبر مى دهد.

25.زمانى ویژه وبرکاتى خاص

زمان ظهور از برکات خاصى برخوردار است وبه فرموده شهید بزرگوار ما خداوند این قطعه از زمان را به این ویژگیها اختصاص داده است که به بعضى اشاره مى شود. از برکات ظهور موفور السرور امام مهدى (علیه السلام) مفاسد اخلاقى از بشر برداشته مى شود چون عقول رشد مى کند وبه مضمون فرمایش حضرت باقر (علیه السلام) هنگامى که قائم ما ظاهر مى شود خداوند دست لطفش را بر سر بندگانش مى گذارد (نظر زحمت خاصى به بندگان مى فرماید) وعقل هایشان کامل مى گردد.(3) در نتیجه وقتى فناى دنیا را پیش چشم داشت وبقاء آخرت را متوجه بود وقتى موهوم بودن واعتبارى بودن تجملات وشهوات دنیوى را فهمید وحقیقت داشتن آخرت را باور کرد، کجا به این زرق وبرقها دل مى افکند؟ لذا به برکت ظهور آن حضرت که خداوند عقلها را کامل مى گرداند، مفاسد اخلاقى بخودى خود ریشه کن مى شود از حقد وحسدها، کینه وعداوتها دیگر خبرى نیست. اخوت اسلامى وبرادرى ایمانى جاى دشمنى هاى بى جا را مى گیرد وهمکارى وصمیمیت، فداکارى ومحبت جاى درگیریهاى واهى را.

26.برکات خدا بر پرهیزگاران مى بارد

در این شرائط است که به مضمون آیه شریفه: واگر اهل قریه ها ایمان بیاورند وتقوى بورزند، درهاى (برکات) آسمانها را بروى آنان باز مى کنیم.(4)

خداوند توسعه فوق العاده اى که تا آن روز در کره زمین سابقه نداشته است، براى آنان فراهم مى فرماید. اینجا است که به مضمون بسیارى از روایات پى مى بریم که مى فرماید زمین گنجهایش را به تمام بیرون مى ریزد وگوشه اى از زمین بدون سبزى وکشت وزرع نمى ماند، مردمان در آن روزگار از قواى بیشتر ونیروى خدا دادى برخوردارند، چشمها وگوشها خیلى حساستر مى شود، با دست قطعه کوه را مى کنند واز این قبیل مطالب چون تقواى فردى واجتماعى را به خوبى رعایت مى کنند، خدا هم برکات فردى واجتماعى را بر آنان نازل مى فرماید. مخصوصا به برکت قناعت، دیگر حرص نمى زنند وبه آنچه خداوند بر ایشان خواسته، راضى ودلخوشند لذا زندگیشان را به خوشى مى گذرانند.

27.آرزوى درک زمان ظهور

اینک پى به آرزوى بزرگان وخوبان براى درک چنین روزگارى مى بریم، چه روزگار سعادتى که از هر طرف بنگرى، نور امام (علیه السلام) مى تابد وآثار وجودى وولایتش عالم را فرا گرفته است اللهم انا نرغب الیک فى دوله کریمه تعز بها الاسلام واهله وتذل بها النفاق واهله خداوندا ما خدمت حضرتت اظهار میل مى کنیم نسبت به آن دولتى که به برکت آن اسلام، ومسلمین را عزیز مى گردانى ونفاق ومنافقین را ذلیل مى سازى. خداوندا ما آرزوى درک زمان ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) موعود آسمانى ومنتقم حقیقى را داریم. وراستى چه خوش فرموده است شهید محراب که چقدر براى منتظران آن حضرت لذت بخش است هنگامى که منادى الهى وصیحه آسمانى بلند مى شود که این مهدى (علیه السلام) است، پسر امام حسن عسکرى است، چه نشاطى پیدا مى کنند آنان که آرزوى شنیدن چنین نغمه مسرت بخشى را داشتند. بى خود نیست که امام صادق (علیه السلام) ناله شوق سر مى دهد ودعا براى تعجیل ظهورش مى کند وبه ما مى آموزد که حتما براى تعجیل فرجش دعا کنید ونگوئید المقدر کائن آنچه خداوند تقدیر فرموده است مى شود، بلکه چه بسا به برکت دعاى مؤمنین، ناله مشتاقان، خداوند فرجش را نزدیکتر فرماید.

28.کتابى عظیم در حجم اندک

اینک خواننده عزیزى که تا اینجا ما را همراهى مى کردى، خودت انصاف بده با این تحلیل مختصرى که از مطالب این کتاب خواندى، چقدر مطلب جالب وشیوا در حجم اندک در این کتاب نهفته است وراستى کتابى عظیم را تشکیل مى دهد که نور ولایت مهدى (علیه السلام) را در دلها مى تابد.

روانش شاد که خدا چه برکتى به عمرش داد که از سخنانى که در نزدیک سى سال قبل گفته، امروز اینگونه مردم بهره مند مى شوند وچه اخلاصى در عملش نهفته بوده که خداوند این چنین به گفته ها ونوشته هایش ترتیب اثر مى دهد.

آنچه ملاحظه مى فرمائید در تحت هشت عنوان از سخنرانیهاى آن بزرگوار جمع آورى شده در حالى که شاید یک دهم آنچه آن بزرگوار درباره حضرت مهدى (علیه السلام) سخنرانى فرموده نیست واى کاش رفقایش به فکر بودند گوهرهائى که از دهان مبارکش بیرون مى آمد جمع آورى مى کردند ونگه مى داشتند. باشد که نسلهاى آتیه از این خرمن پر بهره ببرند.

29.جمهورى اسلامى زمینه ساز انقلاب مهدى

سخن به درازا کشید ولى یک مطلب را نمى توانم ناگفته بگذرم. چند روز قبل یک نفر مى پرسید مگر نه روایات متعدد داریم که حضرت حجت عجل الله تعالى فرجه وقتى ظهور مى فرماید که زمین پر از ظلم وجور شده باشد آن وقت حضرت زمین را پر از عدل وداد مى کند؟ گفتم چرا، اما مهلتش ندادم دنباله پرسش خود را بیاورد، زیرا این سوال از پیش از پیروزى انقلاب نیز از حلقومهائى که معلوم بود از کجا تغذیه مى شود؛ بیرون مى آمد. آنان که در کورى گرفتارند وحاضر نیستند دستشان را به چشم دارى بدهند تا آنها را ببرد بلکه خودشان را بیناتر از دیگران مى بینند. حالا که گفته شده امام زمان در وقتى که زمین پر از ظلم وجور است ظهور مى کند تا عدل را برقرار کند آیا معنیش این است که ما دست روى دست بگذاریم وتماشاگر جنایت جنایتکاران باشیم در حالى که به فرموده شهید آیت الله دستغیب جمهورى اسلامى زمینه ساز حکومت مهدى (علیه السلام) است.

30.آیا بگذاریم ظلم عالمگیر شود؟

یا بگفته آن جاهل باید کار را خرابتر کرد تا حضرت زودتر بیاید، پس چرا به عنوان طرفدارى از مذهب حق با حزب منفور ضاله مبارزه مى کردید؟ بگذارید فرقه ضاله خود در ضلالت ودیگران را نیز به ضلالت بکشانند وکار را خرابتر بکنند شاید حضرت زودتر آمد. آیا وظیفه ما این است که بگذاریم ظلم عالمگیر شود تا امام زمان (علیه السلام) زودتر ظهور بفرماید؟

31.تکلیف هر کس محفوظ است

آیا امر بمعروف ونهى از منکر در زمان غیبت بخاطر آمادگى براى ظهور حضرت باید متروک بماند ووظیفه در زمان غبت خرابتر کردن وضع است؟ یا تکالیف الهى سر جاى خودش محفوظ بوده هر کس موظف است به وظیفه شرعى خود عمل کند وبه بهانه آمادگى براى ظهور، از زیر بار بسیارى از تکالیف شانه خالى نکند.

بلکه علاوه بر انجام وظائف فردى با همیارى دیگران حکومت اسلامى تشکیل دادن ونمونه عدل اسلامى را پیاده کردن وبا این کار الگو براى سایرین باشد وظیفه است چرا از قطب مثبت تعیین وظیفه نمى کنید؟!

32.نمونه کوچکى از عدل جهانى بسازیم

هیچ کس ادعاء نکرده که جمهورى اسلامى حکومت صد در صد عدل الهى را پیاده کرده یا بتواند پیاده کند اما این را مى توان ادعاء نمود که بحسب ظاهر تا آنجا که ممکن است مى شود با درست پیاده کردن احکام اسلام نمونه والگوئى براى سایر ممالک گردید وآنها را به حقانیت وقابل اجرا بودن این احکام در این شرائط زمانى آشنا ساخت تا مردم دنیا خودشان با شوق رو به مصلح جهانى بیاورند وبا دل وجان اطاعتش را گردن نهند.

33.منطق زور براى طاغوتیان است

اشتباه این آقایان در این است که خیال کرده اند حضرت مهدى (علیه السلام) با زور بر جهانیان مسلط مى شود، نه چنین است بلکه جهانیان عاقل مى شوند، خودشان درک مى کنند حکومت عدل مهدوى برایشان از هر حکومتى بهتر است لذا بطوع ورغبت زیر پرچمش مى روند وحضرت تنها گردنکشان وطاغوتها ویاورانشان را که خار سر راه اسلام ومسلمین هستند وبه هیچ زبانى حاضر به همکارى با توده مردم نیستند از میان بر مى دارد.

34.عدل جهانى جز با ظهور مهدى نمى شود

ما مى دانیم که عدل جهانى جز با ظهور حضرت حجه بر پا نمى شود وهیچ کس چنین ادعائى نکرده که مى تواند عدل اسلامى را در جهان حکمفرما سازد. آنچه در توان ما است این است که بکوشیم احکام قران را پیاده کنیم این قدر تو سرى خور آریا مهر واربابش نباشیم اما دیگر بر دلها تسلط نداریم که حتما نور ایمان را در آنها بتابانیم یا در گوشه وکنار، خلوت وجلوت از ستم ستمگران جلوگیرى کنیم.

35.مزاحم ظهور حضرت نیست

خاطر این قبیل آقایان جمع باشد که جمهورى اسلامى مزاحم ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) نیست بلکه پیشتاز وزمینه ساز آن است آیا ما توانسته ایم در این مدت عدل را در کشور خودمان برقرار کنیم که آقایان دلشان براى تاخیر ظهور مى سوزد چقدر خونها که در این چهار سال بناحق ریخته شده از آن جمله خون شهید مولف محترم این کتاب وحدود چهل کتاب دیگر وهزاران شهیدى که کشته منافقین یا کفار بعثى در جبهه ها وخراب شدن هزاران خانه در مناطق جنگى وآواره شدن میلیونها نفر در اطراف. آیا هنوز ما گرفتار ظلم ظالمین نیستیم که آقایان مى ترسند این جمهورى مزاحم ظهور حضرت باشد؟ ظلم آمریکا بر ما بیشتر شده وظلم شوروى بر افغانستان وظلم هر دو بر عراق وظلم ابر جنایتکاران بر دنیا. در داخل کشورمان از دست بعضى از قضاه وعاملین اجراء چه ستمهائى که از روى عمد یا سهو، علم یا جهل سر زده ومى زند.

شیراز بتاریخ فروردین ماه 62

سید محمد هاشم دستغیب

36.هزاران روایت درباره حضرت مهدى

در موضوع هاى دینى کمتر موضوعى چون اثبات وجود وظهور حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالى فرجه مطرح شده ودرباره اش روایت رسیده است. از طرق مختلف بیش از یک هزار حدیث بطریق شیعه از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) نقل شده وبیش از این مقدار، از طریق سنى رسیده است به قسمى که بعضى از علماى عامه کتاب هائى در این مورد نوشته اند، از آن جمله محمد بن طلحه شافعى کتاب البیان را در اخبار آخر امان وامام عصر عجل الله تعالى فرجه نوشته است. همچنین ابن صباغ مالکى کتاب فصول المهمه ودیگرى تذکره الائمه وغیره را نوشته اند وروایات متعددى را نقل نموده که به بعضى اشاره مى شود.

37.آمدن مهدى حتمى است

روایت شریفى که اکثر مولفین عامه نقل کرده اند این است که پیغمبر اکرم (صلى الله علیه وآله وسلم) فرمود: اگر از عمر دنیا جز یک روز باقى نمانده باشد، هر آینه خداوند آن روز را طولانى مى فرماید تا بیرون شود فرزندى از اولاد من که نامش نام من است وزمین را پر از عدل وداد کند پس از آنکه پر از ظلم وجور شده باشد.(5)

38.نماز خواندن مسیح با حضرت مهدى

در حدیث دیگر که نزد عامه نیز معتبر است فرمود: اى مسلمانها چگونه اید هنگامى که عیسى بن مریم در میان شما باشد در حالى که امامتان میان شما است.(6) از جمله مطالب قطعى در زمان ظهور حضرت مهدى (علیه السلام) نزول مسیح از آسمان ها است که در رکاب حضرت حاضر مى شود وپشت سر آن حضرت نماز مى گذارد ومروى است که بسیارى از نصارى پس از این ماجرا مسلمان مى شوند چون مى بینند پیغمبرشان با امام مسلمین نماز مى گذارد.

39.نهمین فرزند حسین، مهدى است

از جمله روایاتى که از رسول خدا (صلى الله علیه وآله وسلم) در مورد حضرتش رسیده آن است که فرمود: مهدى از اولاد حسین است. ودر روایت دیگر تصریح مى فرماید که نهمین فرزند حسین است، براى او دو غیبت است، پنهان شدن کوچک وپنهان شدن بزرگ. در زمان غیبت کبرایش زمین پر از ظلم وجور مى شود. هنگامى که ظهور مى کند، ابرى بالاى سر او است وندا مى کند این است مهدى موعود وبر روى زمین نمى ماند مگر مؤمن واهل تقوى.

40.بر پا ساختن عدالت پس از نهایت جور

نکته اى که در نوع روایات مربوط به حضرت مهدى (علیه السلام) به آن اشاره شده است، بر پا ساختن عدالت جهانى توسط آن حضرت پس از فراگیرى ستم در سراسر عالم است. مى فرماید: در زمان آن حضرت زن جوان زیبا، جعبه جواهر را با خود بر مى دارد وتنها از شام به بغداد مى رود وکسى به او وجواهراتش نگاه نمى کند. این قدر عدل گسترده مى شود که ى یا نگاه خیانت به زن بیگانه از میان مردمان برداشته مى شود، مردم همه عادل مى شوند. تعبیر جالبى در این زمینه است که مى گویند گرگ ومیش باهم زندگى مى کنند.

41.فرقه ضاله وعدل جهانى

آن دروغگویانى که ادعاى امام زمان بودن کردند وساده لوحهائى که فریب دعوى بیجایشان را خوردند رسوایند. کسى که پس از این ادعاى واهى او، دو جنگ بین المللى وجهانى واقع شد که ملیونها نفر بى خود کشته شدند وملیونها نفر اعضاء بدن خود را از دست دادند، چه افرادى که آواره شدند وچه اموالى که ضایع شد وچه نوامیسى که هتک شد وخلاصه چقدر ظلم وجنایت روز بروز افزوده گردید. آیا این حقائق براى رسوائى این مدعیان دروغى کافى نیست؟ امام زمان که در بیشتر روایات رسیده درباره اش بعنوان بر پا کننده عدل وبردارنده ستم از او یاد شده است هنوز ظهور نفرموده است.

42.شواهد وجودى مهدى بیشمار است

غرض مسئله اثبات وجود امام عصر (علیه السلام) است که عرض کردم کتابهائى که علماى سنى در این زمینه نوشته اند فراوان است از قبیل فصول المهمه وتذکره الائمه وغیر این دو کتاب که درباره آن حضرت ومعجزاتش وکسانى که به خدمتش مشرف شده اند قلمفرسائى شده است. از این گذشته از روز ولادت حضرت تا کنون افراد زیادى به خدمتش مشرف شده ومى شوند آن هم از قبیل: مقدس اردبیلى ها وسید بحر العلوم ها که از زاهدترین وعادل ترین وبا تقواترین افراد زمان خود بودند وآنچه در این قبیل کتابها ثبت شده، قطره اى است از دریا ونمونه اى از خروارها است خدا داند که در گوشه وکنار چه افرادى خدمتش مشرف مى شوند وبه زیارتش نائل مى گردند.

پاورقى:‌


(1) مدارک این مطالب مشروحا در بحث نبوت شهید آیت الله دستغیب بچاپ رسیده است. (2) در سخنرانیهاى جالبى که شهید محراب حضرت آیت الله سید عبد الحسین دستغیب داشت کرامات وخوارق عاداتى که از هر یک از این چهار نایب خاص حضرت ولى عصر (علیه السلام) دیده وشنیده شده مطرح فرموده ولى متاسفانه نوشته هاى مزبور مفقود است امید است با پیدا شدن آنها در تجدید چاپ این اثر نفیس از آنها نیز استفاده گردد. (3) اصل حدیث وشرح آن در ضمن نوشته هاى شهید آیت الله دستغیب در آخر کتاب 82 پرسش چاپ چهارم ببعد که پس از شهادت آن بزرگوار منتشر گردیده آمده است. (4) (ولو ان اهل القرى آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء والارض). سوره اعراف 7 آیه 96. (5) لو لم یبق من الدهر الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتى یخرج رجل من ولدى اسمه اسمى یملا الارض قسطا وعدلا بعد ما ملئت ظلما وجورا. نقل بمضمون در 13 بحار وکشف الغمه وغیره. (6) کیف انتم وعیسى بن مریم فیکم وامامکم بینکم. مدارک متعدد در کتب مربوطه.

43.کتابهاى متعدد در معجزات مهدى

از این قبیل معجزات وتشرف خوبان خدمت حضرتش بسیار است. مرحوم حاجى نورى در کتاب النجم الثاقب که به فارسى نوشته شده است، تعدادى از این موارد را آورده است. همچنین در جلد 13 بحار الانوار وکتاب دارالسلام.

اخیرا هم مرحوم نهاوندى اسماء بعضى از خوبان را که خدمت حضرت مهدى (علیه السلام) رسیده اند، داستانشان را نوشته است وما هم انشاء الله در ضمن بحثهاى مربوطه براى تنوع در مطالب وشواهد عرض وخسته نشدن شنوندگان بعضى را عنوان خواهیم کرد.

44.حضرت مهدى پاسخ هفتاد مسئله را مى دهد

در دوران کودکى، اسعد بن عبد الله اشعرى هفتاد مسئله داشت، نزد حضرت عسکرى (علیه السلام) رفت وحضرت فرمود از فرزندم بپرس وحضرت مهدى (علیه السلام) همه را پاسخ فرمود. این مطلب مشروحا در جلد 13 بحار الانوار ذکر شده است واین نکته را مى افزاید که در آن زمان اموالى را بعنوان سهم امام آورده بودند، حضرت اموال را جدا نمودند وصاحب هر یک را نام بردند.

45.فشار دربار خلافت وغیبت صغرى

هنگامى که در سال 260 هجرى قمرى حضرت عسکرى رحلت فرمود ومنصب امامت به آن بزرگوار رسید وبر جنازه پدرش ماز خواند، از طرف خلیفه عباسى فشار آوردند تا فرزند حضرت عسکرى را بازداشت نمایند چون مى دانستند (بر حسب روایات کثیره اى که رسیده بود) حضرت حجت فرزند امام حسن عسکرى است. لذا به اذن خداوند آن حضرت غائب شدند وایشان را نیافتند. بعضى از کنیزها را تا یک سال ودو سال حبس کردند تا معلوم شود آیا از آن حضرت حمل دارد یا نه؟ مقصود از غیبت آن حضرت این است که مردم او را نمى شناسند هر چند مى بینند مانند برادران یوسف که با او نشست وبرخاست مى کردند، با او همخوراک مى شدند وصحبت مى کردند اما او را نمى شناختند.

46.چهار نفر نایب در ظرف هفتاد وچهار سال

در مدت هفتاد وچهار سال که غیبت صغى بود، چهار نفر یکى را پس از دیگرى حضرت تعیین فرمود که نخستین ایشان عثمان بن سعید است از رجال برجسته شیعه است وپس از او فرزندش محمد بن عثمان که معروف به خلانى است معین فرمود. در حالات این بزرگوار نقل شده که یکى از مؤمنین گفت به دیدارش رفتم، دیدم جلوش تخته اى است که روى آن اسماء اهل بیت وآیات قرآن را نقش مى نماید، پرسیدم چه مى کنى؟ گفت مرگ من نزدیک است تدارک قبر خودم را مى کنم، این تخته را تهیه کرده ام تا اسماء اهل بیت را بر سر قبرم نقش نمایم شاید خداوند به برکت این بزرگواران مرا از فشار قبر بر کنار بدارد. قبرش را نیز نشان داد که از پیش آماده کرده بود. نایب سوم حضرت جناب ابوالقاسم حسین بن روح وپس از آن بزرگوار على بن محمد سمرى است. نزدیکى مرگ على بن محمد سمرى، نامه اى از حضرت به او مى رسد که دیگر غیبت کبرى شروع شده است دیگر کسى به عنوان سفارت ونیابت خاص ماموریت نخواهد یافت.

47.ادعاى رؤیت بقصد نیابت

اگر کسى ادعاى رویت کند دروغ مى گوید یعنى اگر کسى بگوید امام زمان را دیده ام به عنوان اینکه من واسطه ام ونیابت خاص دارم ودستور از او مى گیرم وبه مردم ابلاغ مى کنم، دروغ مى گوید. البته منافات ندارد که اشخاصى هم آن حضرت را ببینند اما ادعائى نداشته باشند، آنچه مهم است دانستن این مطلب است که دعوى نیابت خاص ومشاهده امام به این عنوان که به من ماموریت ابلاغ دستوراتش را داده است، دروغ است. هر کس گفت من نایب خاص امام زمان هستم، به فرموده خود امام زمان دروغ مى گوید. عین نامه حضرت در کتاب اکمال الدین صدوق واثبات الوصیه وجلد 13 بحار الانوار ثبت است.

48.وقت ظهور بر همه پنهان است

با این ترتیب جلو نیرنگ اشخاص حقه بازگرفته مى شود تا هر شیادى به دعوى دیدن امام زمان وپیغام امام زمان دکانى باز نکند ومردم را نفریبد.

مدت غیبت کبرى را نیز خدا مى داند وبس، لذا هر کس وقت تعیین کندو بگوید امام زمان در فلان سال ظاهر مى شود، دعوى بى جائى کرده است بلکه مورد لعن نیز هست وحسب بعضى از روایات، بر خود امام زمان نیز پنهان است.

49.خواب نامه ها ونشر اکاذیب

هراز چندى بعضى از شیادها خواب نامه هائى منتشر مى کنند وعده اى ساده لوح را تحت تاثیر قرار مى دهند. مثلا چندى قبل نوشته بودند شیخ احمد نامى متولى مسجد مدینه منوره در خواب دیده که چنین وچنان مى شود ایها الناس توبه کنید تا شش سال دیگر امام زمان ظاهر مى شود. در حالى که در مدینه چنین کسى نبوده ونیست وبر فرض هم که باشد، از کجا چنین خوابى دیده باشد ومگر هر خوابى قابل اعتناء است. عجب این است که همزمان در چندین نقطه از مملکت نیز پخش مى شود، لاى قرآنها ومفاتیح در حرمهاى مطهر مى گذارند وقسم مى دهند این خواب نامه را چند مرتبه بنویسند که چقدر اجر دارد. چه بسا دستهاى خیانتى هم در کار باشد که این اکاذیب را نشر دهد ومردم را به این چیزها سرگرم کند تا از معارف وواقعیات باز بمانند واین طور وا نمود کنند که این ملت چقدر خواب است، با یک خوابنامه مى شود آنها را فریفت با یک تکه کاغى مى شود آنها را از میدان بدر برد. زنها بیشتر در معرض خطرند، اشخاصى پیدا مى شوند که به بهانه دعاى اولاد وطلسم وغیره آنها را مى فریبند. داروى محبت کدام است؟ بهترین اسباب براى جلب محبت شوهر، اطاعت او است، بدون رضایتش از خانه بیرون نرو.

50.معنى آفتاب از غروب طلوع مى کند

روایتى رسیده که هنگام ظهور حضرت حجه بن الحسن عجل الله تعالى فرجه آفتاب از مغرب طلوع مى کند. بعضى از بزرگان ظاهر این روایت را گرفته وگفته اند گردش آفتاب (ودر حقیقت گردش زمین به دور خودش) تغییر مى کند. ولى در کتاب کفایه الموحدین روایت را این طور نقل مى کند: در ضمن فرمایشات امیر المؤمنین (علیه السلام) هنگامى که حضرت نشانه هاى ظهور مهدى (علیه السلام) را ذکر مى فرماید این جمله را بیان مى کند آفتاب از مغرب طلوع مى کند یعنى مهدى (علیه السلام) از مکه ظاهر مى شود. مکه معظمه نسبت به عراق جنوب غربى است ونسبت به موقعیت مکانى آن حضرت مکه معظمه این طور تعبیر مى فرماید که آفتاب حقیقى یعنى مهدى علیه السلام از مغرب یعنى مکه معظمه طلوع مى فرماید.

از امام دوازدهم چه می دانید...؟

محل واقعی زندگی امام زمان (عج) کجاست؟

دلنوشته های ظهور امام زمان (عج)

مى ,حضرت ,علیه ,السلام ,مهدى ,زمان ,علیه السلام ,مى شود ,آن حضرت ,است که ,مهدى علیه ,جمهورى اسلامى زمینه ,علیه السلام هنگامى

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

ایرانیان خارج از کشور، شورای استانی خراسان رضوی چای در تنهایی سایت تفریحی عالی سلام برامام خمینی ، مرگبر منافق، مرگبررانگلیس ملعون، مرگبرامریکا، مرگبراسرائیل، مرگبرالسعودوهابی کفار Online Support Wholesale NHL Vancouver Canucks Jerseys. licontfuncfirs tuntinofuc وبلاگ آرامش الهی موبوبلاگ-مرجع تخصصی تلفن همراه مگس پرون